بر ساير انسانها نيز صادق است؛ و مورد سوم ظاهراً در مورد مطلق انسان است؛ گرچه احتمال مىرود آن هم دربارة حضرت آدم(عليه السلام) باشد و دو مورد آخر دربارة حضرت مريم(سلام الله عليها) است.
نفخ روح و انسان
موردى كه ظاهراً عام و شامل همة انسانهاست، آية ذيل ميباشد:
الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِن طِينٍ ٭ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلاَلَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ ٭ ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ؛(1)و (2)«(خدا) همان كسي است كه هرچه را آفريد نيكو آفريد، و آفرينش انسان را از گل آغاز كرد. سپس نسل او را از عصارهاي از آب ناچيز آفريد. سپس او را موزون ساخت و از روح خويش در وي دميد، و براي شما گوش و چشم و دلها قرار داد، اما كمتر (نعمتهاي او را) سپاس ميگزاريد».
اينكه مىگوييم «ظاهراً»، بدين جهت است كه ممكن است ضمير سوّاه به نوع انسان برگردد، يا به نخستين انسان كه مصداق بَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ(آغاز خلقت انسان) است. اما به نظر مىرسد كه اگر به مطلق انسان بازگردد با سياق آيه مناسبتر است؛ زيرا ابتدا خلقتِ انسانِ نخستين را ميفرمايد و سپس خلقت نسل انسان را كه از «ماءٍ مهين» است و سپس حكم كلى را كه شامل انسان نخستين و نسل اوست، بيان مىدارد و ميفرمايد سوّاه، يعنى «و انسان را موزون و بههنجار كرد، خواه انسان نخستين را و خواه نسل او را»؛ يعنى همه آفرينششان كامل ميشود و بعد از اينكه جنين همة انسانها كامل شد، يا آفرينش انسان نخستين كامل گشت، در آنها از روح خود مىدمد. به نظر مىرسد اين
1. ر.ك: حسين الخزاعي النيشابوري، روض الجنان و روح الجنان، ج 15، ص 313؛ ملافتحالله كاشاني، منهج الصادقين، ج 7، ص 258 و محمدحسين طباطبايي، الميزان، ج 16، ص 262.
2. سجده (32)، 7 ـ 9.
احتمال قوىتر است و بر پاية آن، اين مورد يگانه آيهاى است كه در آن، دربارة همة انسانها تعبير «نفخ روح» به كار رفته است.
نفخ روح و آدم
آيههاى زير ويژة حضرت آدم(عليه السلام) است:
إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ * فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ؛(1)«من از گل خشكيدهاي كه از گل بدبويي گرفته شده، بشري ميآفرينم، پس هنگامي كه او را موزون ساختم و در او از روح خود دميدم، براي او سجده كنيد».
إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِينٍ * فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ؛(2)«من از گِل بشري ميآفرينم. هنگامي كه آن را موزون ساختم و از روح خود در آن دميدم، براي او به سجده افتيد».
پيشتر گفتيم كه بشر، در آيات مورد بحث، با وجود حضرت آدم تحقق مىيابد و چون با قرائن خارجى، سجده نيز ويژة حضرت آدم بوده است؛ پس ميتوان گفت كه اين آيات مخصوص حضرت آدم است. خواه از آن رو كه آدم نماد همة انسانها بوده و خواه به واسطة آنكه نور انبيا و اوليا در وجود او بوده است.
نفخ روح و حضرت مريم
آيات نفخ روح مربوط به حضرت مريم(سلام الله عليها) هم بدين قرار است:
وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ؛(3)و (4)
1. حجر (15)، 28، 29.
2. ص (38)، 71، 72.
3. ر.ك: ابوجعفر محمد الطوسي، التبيان، ج 7، ص 276.
4. انبياء (21)، 91.
«و آن زن (مريم) را به ياد آور كه دامان عفت خود را پاك نگه داشت، پس ما از روح خود در آن دميديم و او و فرزندش را نشانة بزرگي براي جهانيان قرار داديم».
وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا؛(1)«و مريم دختر عمران كه دامان عفتِ خود را پاك نگه داشت، و ما از روح خود در آن دميديم».
بىگمان، اين نفخ روح همان است كه موجب پيدايش عيسى شد و نه آنكه موجب حيات مريم شده باشد؛ چراكه او پيش از آن هم زنده بوده است.
اينك ببينيم اصولاً خود روح از ديدگاه قرآن چيست.
نظرات شما عزیزان: